زبان شیرین
محمدی نژاد، شنبه ، ۰۶ مرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۶
خوشا به حال کسی که دست سنگین داشت
سریعتراز دوچرخه ی من، چند ماشین داشت
به سان نم نم باران همیشه می بارم
ولی غریبه برای؛ تو چتر رنگین داشت
دلم همیشه تلخ و زبانم چه تلخ تر بود
خوشا به حال غریبه، زبان شیرین داشت
تمام کار من آه می شد زمان دیدارت
ولی غریبه شعبده در آستین داشت
برای تو غریبه بودم و همیشه من ماندم
ولی غریبه ی تو صدای دیرین داشت
خوشا به حال غریبه، همان که در دل توست
همیشه در شب یلدا تو را به بالین داشت
خوشا به حال کسی که جای من آمد
فقط به خاطر این که زبان شیرین داشت
|کریم محمدی نژاد |آذر 93|
عالی 😍😍
چقدر به دل میشینه حرفات
سیگاااااااار؟؟؟؟؟؟؟
زیبا بود
یکی هست که میداند. همین نزدیکیها. کاش منتظر او باشیم.
نوشته های شما حتما باارزش هستند. اما من حرفم اینه اگه یه نفر ...